جایگاه احساس و تخیل در نظام فکری دکارت

سال انتشار: 1393
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 424

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_WPH-10-40_005

تاریخ نمایه سازی: 12 تیر 1396

چکیده مقاله:

مبحث مربوط به احساس و تخیل در نظام فکری دکارت بسیار مهم است. او در تامل دوم احساس و تخیل را بهعنوان حالات آگاهی و بدون اینکه به متعلق خارجی مربوط شوند، ذیل حالات من اندیشنده طبقهبندی میکند. سپس در تامل ششم برای اثبات من جسمانی از این دو قوه یاری میجوید و آنها را بهعنوان قوایی معرفی میکند که تحقق آنها نیازمند فعالیت جسمانی است. بنابراین آنها دو قوهای هستند که نه ذهنی محضاند و نه جسمانی محض؛ بلکه ما در اتحاد ذهن و بدن و در مقام انسانی واحد مرکب از نفس و بدن است که میتوانیم از آنها برخوردار باشیم. در واقع، دکارت با پیشکشیدن بحث احساس و تخیل، نهتنها میکوشد وجود جسم به طور عام و بدن بهطور خاص را اثبات کند، بلکه میخواهد نحوه تعامل دو جوهر متمایز ذهن و بدن را هم تبیین نماید. اما بهنظر میرسد بحث او درباره این دو قوه با نظام دوگانهانگارانه اش سازگار نیست. با بررسی آثار چندی از مفسرین دکارت هم چون گری هتفیلد، برنارد ویلیامز، مارگارت داولر ویلس ن و کاترین ویلس ن متوجه میشویم که آنها کمابیش به بحث احساس و تخیل در نظام فلسفی دکارت پرداختهاند، اما بهرغم اهمیت موضوع در نظام فکری دکارت، بهاجمال از آن گذشتهاند. در این میان جانکاتینگم، مترجم اصلی دوره سهجلدی آثار دکارت به انگلیسی و صاحب آثار متعددی درباره نظام فکری دکارت، بیشتر از سایر مفسرین به احساس و تخیل در فلسفه دکارت توجه کرده و آراء متفاوتی را نسبت به دیگر دکارتشناسان مطرح کردهاست. در این مقاله میکوشیم با استناد به آثار دکارت و رجوع به آراء برخی از مفسرین او، به جایگاه احساس و تخیل در فلسفه دکارت و ارتباط این مسیله با دوگانهانگاری دکارت بپردازیم و بهنحوی برجستگی آراء کاتینگم را نسبت به دیگر مفسرین نشان دهیم.

کلیدواژه ها:

احساس ، تخیل ، دوگانهانگاری ، ذهن ، بدن ، اتحاد ذهن و بدن

نویسندگان

عزیزه زیرک باروقی

دانشجوی دکتری دانشگاه تبریز

سیدمصطفی شهرآیینی

دانشیار دانشگاه تبریز