آغاز فلسفه از دیدگاه ویتگنشتاین متاخر و هگل

سال انتشار: 1392
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 392

فایل این مقاله در 42 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_WPH-9-34_002

تاریخ نمایه سازی: 12 تیر 1396

چکیده مقاله:

در این مقاله، یک بحثی تطبیقی میانه دو فیلسوف، یکی متعلق به حوزه تحلیلی و دیگری به حوزه ایدهآلیسم آلمانی، در مساله بنیاد و آغاز فلسفه، انجام میگیرد. تعهدو تمرکز مقاله بر ویتگنشتاین بیش از هگل خواهد بود. دشواری و در عین حال جذابیت بحث از آنروست که دو فیلسوف مورد مطالعه، ماهیت فلسفه، روش ووظایف آن را متفاوت مینگرند و دارای موضوع، غایت و مساله کاملا متغایرند. دوفیلسوف درمعقولاتی مانند ماهیت اجتماعی زبان، زبان خصوصی، دیگری، میل، شکل زندگی، ذاتگرایی، افلاطونگرایی، دکارتگرایی، کلگرایی، شک و یقین، باور نامدلل،جهانبینی، عامل بودن سوژه، توصیف و تبیین، خردباوری و سوژه محوری مدرن، فهمو. . . مورد مقایسه و تطبیق قرار میگیرند. اما همه این موضوعات، همواره معطوف به نگاه دو فیلسوف به مساله بنیاد و آغاز فلسفه انجام میشود. ازجمله محورهای اصلی تشابه، آگاهی عرفی یا گفتمان اجتماعی، نفی هرگونه معیار خارج از آگاهی یا گفتمان اجتماعی و لزوم وجود دیگری در هر دو فیلسوف است. دیگری در بنیاد فلسفه، هر دو فیلسوف چونان مقومی اصلی و غیرقابل فقدان حضور دارد. فعل و عمل نیز در پایه و اساس هر دو فلسفه همان اهمیت و محوریت را دارد. بدون آگاهی و گفتمان عرفی و اجتماعی و در غیاب دیگری و با فقدان فعل و عمل اساس و بنیاد هر دو فلسفه محلی از اعراب ندارد. ازجمله محورهای تفاوت نیز ذاتگرایی، کلیتگرایی، رویکرد توصیفی و تبیینی است. در پایان به اشاره، چند محور برای نقد و ارزیابی پیشنهاد میشود.

نویسندگان

محمد مشکات

استادیار فلسفه، دانشگاه اصفهان